آیا سخنگفتن از دوستیی یکسویه معقول است؟ آیا میتوان خود را دوست کسای دانست ولی طرف مقابل تو را دوست خود نشمارد؟
دوستی البته درجات دارد. بعضی دوستیها عمیقترست و بعضیها سطحیتر. در نتیجه دقیقتر آن است که مثلا بپرسیم آیا میتوان خود را دوست نزدیک کسای دانست ولی طرف مقابل تو را دوست نزدیک خود نشمارد؟ (به جایاش تو را فقط دوست دور خود بداند)
پاسخ سوال شاید به این بازگردد که تعریفمان از دوستی چیست. مثلا اگر تعریف را آنقدر گسترش دهیم تا «عشق» نیز نوعای از دوستی به حساب آید، پاسخ این خواهد بود که چنان وضعای البته که ممکن و حتی از آن بالاتر متداول است. اصلا نیمی از ماجراهای عشقی بر همین یکسویهگیی رابطه میچرخد. از طرف دیگر اگر تعریف دوستی را آنقدر محدود کنیم تا به رابطهی همکاری تقلیل یابد، آنگاه یکسویهگیاش جز خطای عقلانی نیست.
من اینک نمیخواهم دوستی را تعریف کنم و بر اساس آن نظری منطقی بدهم. میخواهم بدانم آیا باور عامه نسبت به رابطهی دوستی چنین یکسویهگیای را بر میتابد یا خیر. نظرتان چیست؟