Edward Witten in my dreams

جدا نمی‌دانم چرا باید چنین خوا‌ب‌ای ببینم، ولی به هر حال چند شب پیش خواب Edward Witten را می‌دیدم! با هم ورق‌بازی می‌کردیم. در واقع ورق‌بازی که نبود؛ کلک‌های ورقی بود و باید اعلام کنم که او به شدت سوسک شد.

پریشب هم توی خواب بحث پیش آمد که آیا فرگه (گوتلوب فرگه؛ Gottlob Frege) نظام اخلاقی هم داشته است یا نه. طرق مقابل (دکتر وحید بود به گمان‌ام) اعتقاد داشت که داشته و نظام اخلاقی‌اش را با راسل مقایسه می‌کرد، اما من متعجب بودم که اخلاق چه ربطی به فرگه می‌تواند داشته باشد.

این هم خوابِ بنده!

46 نظر برای “Edward Witten in my dreams

  1. از بچگی آرزو داشتی دانشمند بشی. حالا که شدی از خواب هایت تعجب نکن، همینطوریه دیگه….

    حالا کی با این دوتا آشنا شدی؟ قیافشون رو دیدم فهمیدم خیلی دانشمند هستند.

  2. گاهی البته منم از اینا می‌بینم و جالبه که توش همیشه من در مقابل اون طرف حرفهای قابل قبولی می‌زنم و قانع‌ش می‌کنم که من درست می‌گم و اون داره اشتباه می‌کنه. یه‌بار استالمن رو دیدم. یه بار هم البته درست یادم نیست، یکی از این آدم‌های کت‌وکلفت رمزنگاری و امنیت شبکه بود.

    منظورت از نظام اخلاقی یک کتاب جامع فلسفه‌ی اخلاقه یا یه چیز دیگه؟

    این آقای ویتن رو اولین بار بود اسمشو می‌شنیدم. یه سؤال: این «ابررشته» چیه؟ و منظورش از جهان در یه رشته چیه؟ بگو شاید ما هم علاقه‌مند شدیم، رفتیم تو خواب باهاش ورق بازی.

  3. آقاجان قبول نیست. مگر ما فیزیکی‌ها می‌رویم توی خواب computer scientist ببینیم که شما می‌روید فیزیک‌دان می‌بینید؟
    خوبه من هم فردا بروم خواب رندی پاوش ببینم و توی شطرنج ماتش کنم؟

  4. حالا خوبه تو وقتی خوابشان را می بینی در یک موقعیت برابر است ، مثلا باهاشان ورق بازی می کنی. من یه وقتی در طول یه ماهی، تقریباً هر شب خواب راسل را می دیدم( بقیه هم هستند ، اما حالا گفتی راسل یادم به این افتاد) بعد می دانی چیکار می کرد ، تنهایی سر یک کلاسی می نشستم که او استادش بود ، هر شب از اول شب تا خود صبح برایم از منطق حرف می زد ، جالب اینجاست که کلی هم یاد می گرفتم موقع خواب. بعد وقتهای آنتراکت هم برایم زندگی اش را تعریف می کرد. صبح که بیدار میشدم از خستگی در حال مرگ بودم. البته بگویم آن بخشی که زندگی اش را تعریف می کرد را خوب یادم می ماند چون چند وقت پیش اش خاطرات حجیم اش را خوانده بودم.

  5. Hay, It’s a little bit too intellectual your dream, man. Too intellectual. I don’t think even the philosopher himself ever had such an intellectual dream. He was alive and he would have envied you. I am telling you.

  6. به رامین: اگر قرار باشد آخرش فقط همین باشد که نمی‌ارزید به دردسرش! جدا از این‌که این روزها کمی با مفهوم پژوهش‌گر و دانش‌مند-بودن مشکل پیدا کرده‌ام. شاید بعدا درباره‌اش بنویسم.
    با فرگه مدتی است آشنا هستم، اما ویتن جدید است. در واقع حتی چیز زیادی بیش از نام‌اش نمی‌دانم.

    به محسن مومنی: من البته در این خواب بحث زیادی نکردم. معمولا بحث‌های توی خواب خوب پیش نمی‌رود چون حافظه‌ی کوتاه‌مدت‌ام در خواب ضعیف است.
    و اما نظام اخلاقی: راست‌اش من نمی‌توانم مسوولیت صدق خواب‌های‌ام را بر عهده بگیرم! ممکن است صرفا چیز چرتی را خواب دیده باشم.
    اما الان به نظرم می‌آید که ماجرا از این قرار بود که آیا فرگه ایده‌ای داشته است که گزاره‌های اخلاقی معنادار هستند یا خیر و اگر هستند، چگونه باید گزاره‌های اخلاقی را شناسایی کرد؟ طرف مقابل‌ام اعتقاد داشت که داشته ولی من نظرم خلاف این بود.

    می‌دانی که بعضی از فلاسفه اعتقادی به معناداری‌ی گزاره‌های اخلاقی ندارند (مثلا احتمالا پوزیتویست‌های منطقی)، بعضی‌ها هم چون راسل (کمینه در بعضی از دوره‌های فکری‌اش) بر این باور بوده که گزاره‌های اخلاقی از-پیشین‌اند. با این‌که راسل کارش خیلی شبیه به فرگه بوده است، اما به نظرم بعید می‌آید فرگه چنین ادعایی کرده باشد.

    به مصطفی:‌ مرا ببخشایید! پیش می‌آید. باید اذعان کنم که کارهای ویتن هیچ ربطی به کارها من ندارد و واقعا نمی‌دانم چرا باید خواب او را ببینم. شاید به این دلیل که تصورم این است که یکی از بزرگ‌ترین فیزیک‌دان‌های تئوری‌ی زنده‌ی روی کره‌ی زمین است (و خب، دست و پنجه نرم‌کردن با او خوش‌آیند است).
    به نظرم خوب است خواب تورینگ را ببینی! حدس می‌زنم آدم جالب‌ای باشد. البته کمی مواظب باش.

    به سارا: در مورد بخش منطق‌اش چه؟ آیا کارهای‌اش را خوانده بودی که خواب منطق درس‌دادن‌اش را می‌دیدی؟

    به سان: ضروری است که تاکید کنم که من مونو-دریمر (mono-dreamer) نیستم: خواب‌های نوع دیگر هم می‌بینم.

    به کاوه: معمولا خواب‌های‌ام به دغدغه‌های روزانه‌ام بستگی دارد. اگر مدتی به چیزی فکر کنم، احتمال خواب‌دیدن‌اش خیلی کم نیست.

  7. بازم خوش به حالت. من كه یه شب در میون احمدی نژاد میاد تو خابم. همیشه هم با گفتمان شروع می شه با دعوا (یا به قولی مشتمان) تموم می شه.

  8. بحث جالبی بود و گذشته از این که جز راسل با بقیه هیچ آشنایی ندارم ، از مبحث گذاره های اخلاقی خوشم اومد .
    اگه منظور اینه که گذاره های اخلاقی قانون هستند و میشه از اون ها مثلا در یک ماشین استفاده کرد . بحث جالبی میشه .

  9. بله! این هم از تبعات مطالعه زیاده… صبح که از خواب پا میشی اصلا خستگی از تنت در رفته یا باید یه 8 ساعت دیگه هم به خاطر بحث دیشب، دوباره بخوابی؟

  10. به روجا: منظور تحلیل جمله‌ای است چون «دزدی کار بدی است». سوال‌ای که پیش می‌آید این است که آیا دلیل‌ای برای صحت این جمله وجود دارد یا خیر.
    بعضی‌ها ممکن است بگویند که این گزاره صحیح است چون دزدی باعث عدم تعادل اقتصادی در جامعه می‌شود (مثلا). بعد آن وقت یکی ممکن است بیاید و بپرسد چرا این عدم تعادل اقتصادی در جامعه بد است. باز شخص ممکن است بیاید و دلیل‌ای بیان کند، اما در نهایت باید در جایی توافق کنیم که جمله‌ای وجود دارد که به خودی‌ی خود (و نه به دلیل‌ای دیگر) درست یا نادرست است.

    البته الزاما همه با این نتیجه‌ی نهایی من موافق نیستند. بعضی‌ها ممکن است بگویند چنین بازی‌ای به نهایت نمی‌رسد و در نتیجه صحت جمله‌ی اول نه قابل اثبات است و نه قابل رد. در واقع آن‌ها می‌توانند بگویند جمله‌ی اول «بی‌معنا» است. بعضی‌ها هم البته بر این باورند که جمله‌های اخلاقی نه تنها معنادارند که به خودی‌ی خود می‌توانند درست یا غلط باشند.

    به بهزاد عبدی: نه! همیشه که از این خواب‌ها نمی‌بینم. اگر هم ببینم معمولا احساس خستگی نمی‌کنم. خواب‌هایی که ناراحت‌ام می‌کنند از نوع دیگری‌اند. عامل اصلی در این‌که خسته باشم یا نباشم ساعت‌هایی است که خوابیده‌ام. اگر شش ساعت یا کم‌تر باشد، خسته خواهم بود؛ اگر هشت ساعت یا بیش‌تر باشد، خیلی خوب است.
    شما چه؟

  11. به نظر من اگه سلسله وار دنبال یه جمله اخلاقی رو بگیریم شاید کار درستی نکردیم چون اگه قرار باشه به جمله ای برسیم که مطلقا درسته پس این جمله در طول زمان هم باید درست باشه در حالی که برگ هایی که به اون جمله ریشه وصل میشن میتونن در طول تاریخ بسته به شرایط انسانی و نوع زندگی فرق کنن اون وقت آیا باز هم به همون جمله میرسیدند و آیا اگر به جمله ای دیگر میرسیدند به اندازه سایر جمله های ذاتا درست در تمام اعصار قوام و صحت داشتند ؟
    اما من به نظرم همون جمله اول به خودی خود به اندازه کافی گویا هست .
    گرچه لازم شد بیشتر بدونم … مرسی .!

  12. 139..
    اینکه خوبه
    من چند وقته خواب بیلی بایلدر رو می بینم
    انگار تو جایی هستیم میخواد منو زجر بده
    عذاب بده
    نمی دونم هی منو دچار توهمات احمقانه میکنه
    بعد یه گوشه ای هم ادوارد نورتو وایساده بهم میگه
    خودتو بکش راحت شو
    انگار مثلن صحنه فیلم فایت کلاب – چیزی شبیه اونه
    .
    بعد بیلی بایلدر بیکاره
    هر شب هر شب پیگیر . میان و اون ادوارد نورتون
    منو وادار به خودکشی کنن
    نمی دونم آدم قحطه یا من زیادی مهم ام!!!
    .
    راستی
    سلام:)

    ارادت..

  13. 139..
    چرا من تو کامنت ام اسم بیلی بایدلر رو اشتباه تایپ کردم
    و ادوارد نورتون رو هم نون ندادم؟؟؟
    آخه چرا؟
    بیا اینم یه کارشونه..
    میخوان منو بکشن
    .
    فیلم tanent پولانسکی هم همینجوری بود

  14. جالبه ها! خواب دیدنای این مدلیه منم نسبت مستقیم داره با شروع امتحانای پایان ترم! یعنی هر شب تا صبح جریان اینه که من شروع می کنم یه مسئله ای رو حل کردن بعد یه جاش غلط از آب در میاد و تا صبح من هی دارم میگردم ببینم کجاش غلط بوده و موفق نمی شم!

    اولین کامنت بود در بلاگی که مدتهاست خوانندش هستم، شاد باشی سولوژن جان!

  15. به قلم: پس شب‌های سختی دارید. یادتان باشد به حرف‌های‌شان گوش ندهید. حساب کتاب ندارد این حرف‌ها و ممکن است کار دست‌تان بدهد.

    به اسپاسم:‌ استرس‌ها کم تاثیر نیستند. (: ممنون از این‌که وبلاگ‌ام را می‌خوانی.

    به سمیرا: نه،‌ ندیدم. (: شما دیدی؟ چه شکلی بود؟

    به رضا عظیمی: به نظرم این‌ها اسم‌اش عقده نیست. در ضمن شما درباره‌ی کدام دوره و زمانه حرف می‌زنید؟

    به آرام:‌ شما چه خواب‌هایی می‌بینید؟

  16. bazam salam
    dashtam fek mikardam sologen yani chi?!
    man khodam ghabool daram ke adame tarsooyiam
    yani shoma ye jen hastin ke solo miraghsin?
    ya masalan solo ye esme japoni ya koreyie mese moorizaki ya ninjoonkaE
    nemidoonam…
    badesh oomadam matnaye ghablistoono ke ghablan nadide boodam khoondam
    ghablesh be oon javabi ka behem dade boodin shak dashtam albate…..
    didam hamash ye joore ba mazeyi harf mizanin
    masalan kamine o bishine o too in post akharie «ferge,farge,forge ya ferege,ya forege…in zaboone farsi baraye bi maloomata sakhte nashode…bekhosoos man ke nemidoonestam nostalogy yani chi!albate hala midoonam…
    dar morede khab
    man alan 22 salame va hamishe khab mibinam
    az vaghti yadame mididam
    va
    bazi vaghta khabayi ke be vagheiat miresid,,,behesh migan royaye sadeghe
    masalan vaghti yeki mikhast bemire ya tasadof kone,,,gharibe o ashena
    omidvaram edvard ye ghatele khashmgine bi adab nabashe o aslan varagh bazisham khoob nabashe
    man nemidoonam in shakhsiata kian…ferge,rasel,edvard…tasavor kon….in webloge motealegh be ye soofi bashe…baeed nist,,,hameye ina ham ke injan hamashoon moridash bashan,,,mese hamoona too marde hezar chehre…bah bah bah:Dman faghat hamoon ghesmtasho didam
    vali age injoorie che hayajan angiz…masalan hamatoon shoonsad saletooneo ina…man oomadam migam asbab keshi alie:D
    o my God :D:D:D:D
    tasavor konin….

  17. kashf kardam
    shoma daneshmandin
    😀
    از بچگی آرزو داشتی دانشمند بشی. حالا که شدی از خواب هایت تعجب نکن، همینطوریه دیگه….
    ino ramin gofte
    avareze hafteye tahvile karam in khol baziame!
    dge raftam bye rasty shoma khanoomin ya agha
    ?
    badan kashf mikonam
    shab bekheir solo gen

  18. به رضوانه: جلوی اسم فِرِگه که نوشته بودم چطوری باید خوانده شود. (: من هم خواب می‌بینم و الان بیش از ۲۲ سال‌ام است! زیاد به رویای صادقه هم اعتقاد ندارم – گرچه ردش هم نمی‌کنم.
    ادوارد به نظر آدم خوبی می‌آید. من نگران‌اش نیستم.
    این وبلاگ هم متعقل به یک صوفی نیست – نگران نباشید!
    در ضمن چون نمی‌خواهم لذتِ کشف‌تان را از بین ببرم، پاسخ سوالِ آخرتان را نمی‌دهم!
    روز به خیر!

  19. 😦
    Frege ye mesal bood…
    kashf nakonam behtare
    zede feministam nistam vali maloome ke zana daneshmand nemishan!
    pass asan lezat nadasht
    bejaye oon raftam kashf kardam rss chie va kheili ham mofidtar bood!

  20. inja dare narahatam mikone
    engar ye sayareye dgas!
    ajibe
    shayad chon daneshmand nistam
    avalin bare injoori comment mizashtam
    bishtar engar name neveshtam ta comment na?
    behar hal
    age barnagashtam bye

  21. آقا اینجا مگه مریخ نیست؟
    پس من این همه كامنت تا حالا نوشتم برای مردم كدوم سیاره بوده؟
    اما ظاهرش شبیه مریخه چون یه خاب دیدن اینقد همه رو مجذوب كرده. هر چند خود من از خابم خوشم نمیاد. چون همونطور كه تو كامنت قبلی گفتم یه شب در میون احمدی نژاد میاد تو خابم. البته تو این دو هفته شبهایی هم كه احمدی نژاد نمیاد خاب میبینم جنگ شده 😦

  22. به سیما: چشم! (: دوست دارم بیایم؛ این‌که کی بشود را مطمئن نیستم. شاید تابستان بیایم تا تَرک بخورم.

    به رضوانه:‌ ای بابا! چرا غم‌گین؟ چرا سیاره‌ی دیگر؟ مشکل‌اش چیست مگر؟
    در ضمن کی گفته است من دانش‌مندم؟ خودم که قبول ندارم. تنها دوست داشتم که دانش‌مند (یا به‌تر بگویم: دانش‌پژوه) شوم.
    زن دانش‌مند هم وجود دارد. چند تایی‌اش را من دورادور می‌شناسم. کم‌ترند، قبول، اما نه به خاطر کم هوش‌بودن‌شان. توجیه‌ای دارم در این مورد. شاید یک زمان‌ای نوشتم.

    به بوگی: خواب مریخی‌ها جذاب است؟! خواب ونوسی‌ها چه؟ اصلا من نمی‌دانم ونوسی‌ها چه جور خواب‌هایی می‌بینند. اصلا چرا آدم‌ها این‌همه کم از خواب‌شان می‌نویسند؟
    اگر ا.ن. در خواب کس‌ای بیاید، مگر غیر از این است که طرف کابوس دیده؟ کابوس‌های‌تان رفع شود.
    من خواب او را نمی‌بینم خوش‌بختانه، اما خواب انواع بلاهای طبیعی و غیرطبیعی از جمله جنگ چرا … وحشت‌ناک است.

  23. ok
    nemiram
    haminjoori ghamginam
    nagoftam khanooma kam hooshan!
    khodam ye nemooneye kamele bahooshe nabeghe!
    😀
    vali,hichvaght daneshmande khoobi nemishan masalan mese madam koori khodeshoono mikoshan!:D
    ya mese man…
    ok daneshpajoohe chi hastin?
    man doos daram doostaye daneshmand dashte basham:Dpass daneshmand bemoonin…
    farare maghzha ham hastin?
    be nazaram bashin,behetoon miad
    hanooz nafahmidam sologen chie!hamoon moorizakie?
    ye matlabe jadid bezarin ke toosh vajehaye asoono romantiko gerye dar dashte bashe baladin?
    ya ye matlabe khande dar…ye tanz…naghz…?! ye chize ajib
    elate ghamginim ine ke
    rahamo gom kardam
    man har kari mikonam ta akharesh miram
    akharesh yani bishtarin hadi ke delam mikhad!
    vaghti madrese boodam daneshmand bazio doos dashtam,raftam too time robotic ye robate minyabam ssakhtim
    baraye entekhab reshte raftam reshteye tajrobi mikhastam jenetic bekhoonamo az ajayebe khelghat sar dar biaram!
    vali baraye daneshgah raftan…alan sale sevome reshteye shahrsaziam
    va fek konam tanha dokhtariam ke too in reshte mitoonam tanhayi va bedoone niaz be avizoon shodan az aghayoon!nomreye avalo begiram …. ama hala doos nadaram dge iran bemoonam..doost daram jahangard besham
    mikham az khodam farar konam…ehsas mikonam enghad adaye bacheha ro darovordam bache shodam ,shayad baraye hamin inja ro yekam doos nadaram shoma mese kheili bozorgayin
    alanam vaghean azin masale narahatam,,,shenidin khordadia ye kam chan ta shakhsiat daran???man ehsas mikonam nemidoonam chi mikham az bass hame chio mikham!goftam shayad shoma betoonin ye chizi raje behesh benevisin…masalan be onvane ye adame movafagh!
    nemidoonam
    rahnamayim konin!mishe?
    ye chizi mikham ke motehavel besham

  24. vay kashfe taze kardam
    sologen
    fek konam manzooresh az gen hamoon ژن باشه نه؟
    واقعا چرا من همش اینجام
    خودمو درک نمیکنم!!!

  25. با اجازه جناب سولوژن
    به رضوانه. اما نه ظاهرا اینجا مریخه. ولی مریخ و ونوس به هر حال خاب جنگ دیدن اصلا خوب نیست.

  26. این بابا دیشب بازم اومده بود تو خابم. با هم سوار درشكه شده بودیم. طبق معمول من شروع به بحث كردم و آخرش هم با دعوا و قهر و غیض (فك كنم املاش غلطه ولی فرقی نمی كنه) از خاب پریدم. هرچقد هم نظریات فروید رو زیر و رو كردم ببینم مشكل كجاست و این خاب دیدن از كجا ناشی می شه فایده نداشت. خوب فروید از كجا می فهمید یه روز یه چنین آدمی میاد. به هر حال دعا كنین این كابوس رفع بشه.

  27. یه کم عجیب شده .. این سولوژن یه کاسه ای زیر نیم کاسشه .
    احتمالا با این پستش داره هممونو بررسی میکنه …..بچه ها ما همه ابزار سولوژنیم ها….. ها ها ها … داره نمونه برداری میکنه .
    حالا ببین کی گفتم !

  28. رفیق، میدونی لینک های قسمت Weblogs تو Firefox انکودینگشون (!) به نظر میاد مشکلی داره و فارسی هاش بهم ریخته دیده میشه. تو IE درسته.

    حدس میزنم به setting های Blogrolling مربوط باشه.

  29. یعنی سولوژن میخواد تا آخر دنیا رو همین پست بمونه ؟
    و بقیه تا آخر دنیا روش comment بدن ؟
    اگه چنین شد
    سولوژن نه تنها نابغه ایست وب لاگی
    بلکه اولین مراد وب لاگیست که مریدانش وی را در تمام حالات سیرو سلوک ربانی همراهی میکنند …
    گرچه قبل از اون یه همچین مکث طولانی روی پست های اسباب کشی داشت و حالا هم …. و یه جا پیر ما گفت که در کابوسی دست و پا میزند ….و اگر این خوابش هم واقعی بوده باشد و از باب تست وب لاگش نباشد !!!! احتمالا سولوژن در یکی از طبقات آسمان گیر کرده و هنوز ویزای طبقه بعدی رو بهش ندادن … خوب .. امبد وارم بدن ( اگه اینطوره )

  30. سلام جناب سولوژن
    این لینك رو ببین و اگه دوست داشتی به صورت یه پست تو وبلاگت بزار:

    http ://floppy98.blogspot.com/2008/05/blog-post.html

برای rezvaneh پاسخی بگذارید لغو پاسخ