به دلیل استقبال شدید ولی نحیف دوستان، مشکلات ژئوپلتیک و درگیریهای ارضیی پیشآمده، و تعبیهنشدن سیستم یکپارچهی بازیابیی فاضلاب خاطرههای دوردست، طرح تاسیس نوستالژوسیتی –مطرحشده به تاریخ ۲۲ فوریهالاول سال ۱۳۸۵ خورشیدی- تا اطلاع ثانویه منتفی میگردد.
Advertisements
ای بابا،جا رزرو کرده بودیم…
حدس میزدیم که عن قریب میزنی زیرِ همه چیز ، ها !
خوب شد زیاد خیال پردازی نکردیم .
سولو جان. بیا و جوونمردی کن و اون عکس با موهای سیخسیخی که ده سال جوون شدی بذار تو اینترنت:) بعدا برات نوستالژیک میشه ها:)
in tike akharesh ro yadet raft:
asalamo alaikom va rahmatolahe va barakatoh!
ای روزگار. مارو انداختی تو فکر و خودت کشیدی کنار. اوفتادیم تو فکر قدیم ندیما و روفقای قدیمی احمد خیکی و مجید بشکه و غلام گوشکوب. دااشمونم که بش میگفتن دانشمند. مام که صادق شلی.
فقط ده نوست لاستیکمون کوچه هاش خاکی و فاضلابش راست میریزه تو کوچه. حالا برو بچه های خط شوش میگن چی شده صادق که ماتت میبره و میری تو فکر. چی بهشون بگیم که اگه بگیم اونام میرن تو فکر.
گفتم نوست لاستیک یادش بخیر یه سیم خم میکردیم مینداختیم زیر این لاستیک و تو کوچه ها ویراژ میدادیم.
چیه آقا؟ شام میدند؟ به ما هم بدین. این نوستالژی که میگید خوشمزه است حالا؟
منم با طرحهای این چنینی برای فرافکنی هرچه بیشتر و شناخت ساختارهای دمکراتیک که در آن تکنوکراتها بر پایه اصول بتوانند فوبیای پسا مدرن را در جهت اعتلا٬ دست..دست…دست
به MVB: ای بابا … دیر جنبیدید!
به aaber: اوهوم! استقبال کم بود دیگر.
به زیتون: هممم … ! روش فکر میکنم. اما دیگه الان سیخسیخاش رفت. ژل و این حرفها.
به sun: خیر قربان! این طرح این زمینی بود، طرح آن دنیایی که نبود.
به صادق: ما شرمندهایم!
به جالبیاتی که او دیده است: نه! شام نمیدهند مگر اینکه ثبتنام کرده باشید.
به مخ…(!): بله! همین است که میفرمایید.
می بایست هیجان انگیز باشه، حیف شد! منتظر می مونم!