در باب اندرز

آدم که نصیحت‌اش بگیرد دیگر به این راحتی‌ها ول‌کن ماجرا نیست. می‌دانی که ملت خیلی از نصیحت و قانون و راه‌نمایی مستقیم خوش‌شان نمی‌آید چون خودت هم خوش‌ات نمی‌آید. اما دل‌ات نمی‌آید دوست‌ات را -یا حتی یک ناشناس را- از تجربه‌های خودت بی‌بهره نگه داری. مخصوصا که فکر کنی چیزهایی که می‌دانی تاثیر مادام‌العمر بر طرف مقابل‌ات دارد. حتی گاهی احساس می‌کنم که آیا او (هر که می‌خواهد باشد) حق ندارد این‌چیزهایی را که من می‌دانم نیز بداند؟ تجربه‌های من ارزان به دست نیامده‌اند اما راست‌اش از بخشش ان‌ها به دیگران «معمولا» احساس خوبی می‌کنم (شاید به این دلیل است که از معلمی خوش‌ام می‌آید). گو این‌که خیلی وقت‌ها فکر می‌کنم طرف مقابل‌ام ممکن است اور-دوز کند. شاید معلم خوب آن کس‌ای است که پیمانه‌ی تجربه‌گویی را خوب می‌شناسد.

5 نظر برای “در باب اندرز

  1. 🙂 man har 2 sho tajrobe kardam. ham moaleme kheili khoobi hasti, ham man az nasihat hat estefade kardam. kolan oonghadr ghashang model mikoni ke adam betoone az yek dide jadid be masale negah kone 🙂

  2. من هم معمولن دوست دارم تجربه های خوبم رو به دیگران منتقل كنم. ولی خب همه به یك نسبن پذیرش نشون نمی دن. تا حد زیادی به سن و سال هم مربوط می شه و موقعیت اجتماعی و حتی جنس طرف 🙂

  3. بله! من هم موافق‌ام به تاثیر این عوامل. سن خیلی مهم است، موقعیت اجتماعی هم همین‌طور و جنسیت نیز.
    جالب است برای‌ام وقت‌ای نگاه‌ای به وضعیت خودم می‌اندازم می‌شنوم(۱) که هر کدام از این‌ها یک جور تاثیر دارند و حوزه‌های تاثیر -یا حتی اشتیاق به شنیدن‌شان- یک‌سان نیست.
    (۱) چرا همه باید «ببینند که» …؟! شاید بعضی‌ها هم بشنوند.

  4. سولوژن عزیز ! مرسی از اینکه توجه داشتید. اینجا الآن آخر شبه ! یا بهتره بگم صبح خیلی خیلی زوده !! خلاصه منم دلم یه کم گرفته ! گفتم یه سری به شما بزنم. ببینم اوضاع احوالتون چطوره. امیدوارم خوب و خوش باشین. چقدر خوبه که اینترنتی داریم و به این راحتی می تونیم از حال هم مطلع بشیم 🙂 بازم تو وانفسای این دوره و زمونه این کلی نعمت به حساب می آد !

برای wpt foxwoods پاسخی بگذارید لغو پاسخ